فهرست مطالب

امنیت بین الملل - پیاپی 15 (فروردین 1399)

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 15 (فروردین 1399)

  • ویژه نامه نوروز و دیپلماسی
  • تاریخ انتشار: 1399/01/19
  • تعداد عناوین: 10
|
  • صفحه 4
  • عابد اکبری صفحه 15

    اینکه جمهوری اسلامی ایران علی رغم نگاه مثبت کشورهای حوزه تمدنی نوروز هنوز نتوانسته است از ظرفیت دیپلماتیک موجود استفاده کند، موضوعی قابل تامل می باشد. سه حوزه ای که دستگاه دیپلماسی در روابط با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی می تواند از ظرفیت های موجود در آنها استفاده کند،عبارتند از دیپلماسی فرهنگ و هنر؛ دیپلماسی ورزشی؛ دیپلماسی علم و فناوری. یکی از مهم ترین امتیازات دستگاه دیپلماسی ایران برای برقراری روابط با کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی، بهره مندی از ریشه های فرهنگی مشترک است. با ثبت نوروز به عنوان میراث فرهنگی بشر و ترویج واژه «دیپلماسی نوروز» پرستیژی که به عنوان منبع قدرت بین المللی جمهوری اسلامی ایران از این مسیر فراهم می شود، یکی از روش های بسیار کم هزینه است. اهمیت دیپلماسی ورزشی خود از رقابتی بودن «دیپلماسی» در عرصه کسب قدرت نرم در نظام بین المللی ناشی می شود. دیپلماسی ورزشی فرصتی برای جمهوری اسلامی ایران، به ویژه در حوزه تمدنی ایران فرهنگی است. دیپلماسی علم و فناوری حوزه ای بی طرف، ولی بشردوستانه است که ایران می تواند در حوزه تمدنی ایران فرهنگی جایگاهی ویژه در آن داشته باشد. دستگاه دیپلماسی کشور می تواند با تمرکز بیشتر در حوزه علم و فناوری، به برقراری ارتباطات جدی دانشگاهی و بین اندیشکده ای با کشورهای این حوزه کمک بیشتری نماید و فضایی را برای برون رفت از وضعیت تحریم ها و انزوای تحمیلی فراهم آورد. به نظر می رسد که در بحث حوزه روابط دیپلماتیک بین المللی، دستگاه دیپلماسی در سال های اخیر اولویت هایی را برای خود مطرح کرده که موجب فراموشی ظرفیت های دیپلماسی فرهنگی و حتی فرصت سوزی در این عرصه شده است؛ درنتیجه، ضرورت دارد دستگاه دیپلماسی تمرکزی دوباره در این حوزه داشته و به ویژه به کشورهای حوزه تمدنی ایران فرهنگی توجه جدی تری داشته باشد.

  • آرامش شهبازی صفحه 20

    دولت ها از رهگذر رقابت های ورزشی فقط درصدد کسب وجهه بیشتر در صحنه بین المللی نیستند و در سیاقی گسترده تر، این موضوع را به پیشبرد ملاحظات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود گره می زنند. دیپلماسی ورزشی ابزاری دراختیار دولت ها قرار می دهد که از آن طریق، به صورتی منعطف، روابط دیپلماتیک خود را در صحنه بین الملل طراحی و هدایت کنند. دیپلماسی ورزشی نه تنها انعطاف قابل ملاحظه ای در مقابل دیپلماسی سنتی دارد، ابزار سهل الوصولی را در اختیار دولت ها در صحنه بین المللی قرار می دهد تا به طیف قابل ملاحظه ای از مطامع و مصالح خود در صحنه بین المللی دست یابند. مبنای همکاری های بین المللی عموما اراده یا رضایت دولت ها در قبول تعهدات و سکوت در پذیرش حقوق در صحنه بین المللی است، اشتراکات تمدنی در حقوق بین الملل، به خودی خود، تعهدآفرین محسوب نمی شوند. از این حیث، پیوندهای تمدنی فقط گستره ای را در اختیار دولت ها قرار می دهند که بتوانند با تکیه بر اشتراکات تاریخی و فرهنگی خویش، از ظرفیت های موجود به هر نحو که با منافعشان سنخیت بیشتری دارد بهره برداری کنند. در اینکه پیشینه تاریخی مشترکی همچون نوروز می تواند عاملی وحدت ساز در تشریک مساعی دولت ها تلقی شود تا بتوانند به طیف قابل ملاحظه ای از اهداف خود، به ویژه ملاحظات سیاسی خویش در آینده دست یابند تردیدی نیست، هرچند این امر لزوما به معنای آن نیست که تعهدی حقوقی از این رهگذر بر دولت ها تحمیل می شود، بلکه منحصرا می تواند وحدت ساز و تسهیل گر باشد. نگاهی به رویه بین المللی موید این است که اشتراکات هویتی در قلمروهای جغرافیایی می تواند به روند نهادسازی، چه در قالب هنجاری و چه در قالب ساختاری کمکی جدی نماید. بااین حال، این امر همزمان که می تواند فرصتی را برای پیشبرد اهداف مشترک فراهم کند چه بسا به تهدیدی قابل توجه نیز بدل شود. از این حیث، توصیه می شود ضمن افزایش تعاملات بین المللی، به مذاکرات مقدماتی در زمینه تدوین منشور ورزشی نوروز برای برگزاری رقابت های مستمر ورزشی میان کشورهای حوزه تمدنی نوروز توجه جدی شود و از این رهگذر، زمینه های لازم برای همکاری های سازمانی در برگزاری رقابت های ورزشی، در کنار پیشبرد موضوعات دیگر در قالب ساختاری منسجم و باثبات فراهم آید.

  • جعفر حق پناه صفحه 29

    حوزه تمدنی نوروز برخلاف تصور رایج، صرفا ناظر بر پیکره و گستره جغرافیایی نیست، براین اساس بیش از تاکید بر مولفه جغرافیا باید به عنصر معنایی ای توجه داشت که تمدن ها، خرده فرهنگ ها و مردمان بسیاری را حول ایده ها و معانی ذات انگارانه هویت واحدی می بخشد و با وجود گذر زمان و پدیداری انبوهی از عوامل عینی واگرایانه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک، موجبات همگرایی در پهنه ای وسیع را بالقوه تمهید می نماید. در دوران گذار در نظام بین الملل و از پایان جنگ سرد تاکنون، حوزه تمدنی نوروز بیش از سایر مناطق جهان دستخوش بی ثباتی، ناامنی و تداوم توسعه نیافتگی بوده است. نتیجه امر تبدیل حوزه تمدنی نوروز به منطقه ای نفوذپذیر، ناتوان در شکل دهی به ترتیبات امنیتی درون زا و بومی برای حل وفصل منازعات بوده است. با وجود دشواری های موجود همچنان می توان از امکان پذیری همگرایی در حوزه تمدنی نوروز با اتکا بر ذخایر معنایی و هویت بخش آن سخن راند. با مروری بر رویدادهای دهه های گذشته می توان دریافت که دوره های بی ثباتی و ناامنی در افغانستان زمانی طولانی تر و بوده اند که کنش گران ذی نفوذ در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی برای مدیریت این تنش ها با یکدیگر اشتراک منافع و هم افزایی نداشته و برعکس، یکدیگر را خنثی کرده اند. صرف نظر از رویکرد یکجانبه گرایانه و سکتاریستی حاکم بر طرح های ابتکار صلح قبلی در افغانستان، ایراد دیگر را باید در غلبه نگرش دولت گرایانه و نادیده گرفتن نقش انکارناپذیر کنش گران غیردولتی، نهادهای مدنی، فعالان اجتماعی و رسانه ها جستجو کرد. جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به پیوندهای فرهنگی و تمدنی با دولت و جامعه افغانستان می تواند در این روند مشارکت موثری داشته باشد. دراین زمینه، استفاده از ظرفیت های نهادهای دانشگاهی رسانه ای، سازمان های مردم نهاد در داخل و نیز بهره گیری از پتانسیل مهم جمعیت مهاجران به ویژه دانش آموختگان و نخبگان افغان مقیم ایران مورد تاکید است.

  • مجیدرضا مومنی * صفحه 37

    مقوله فرهنگ، در همگرایی های منطقه ای و در بستر کلان منطقه گرایی جدید، به یکی از مولفه های اساسی تبدیل شده است. نوروز جشن کهنی است که با مجموعه ای از آداب ورسوم ویژه از زمان های بسیار دور در فرهنگ ملل این منطقه ریشه دوانیده است. وجود فرهنگ باستانی نوروز در چنین گستره جغرافیایی، امتیاز ارزشمندی برای کشورهای حوزه تمدنی نوروز قلمداد می شود که می توانند از این رهگذر، همکاری های منسجمی را در راستای بهره برداری از ظرفیت عظیم این فرهنگ غنی رقم زنند، هرچند به نظر می رسد تاکنون، از این ظرفیت استفاده بهینه نشده است. هند یکی از کشورهای حوزه تمدنی نوروز محسوب می شود که از قرن ها پیش با فرهنگ نوروز آشنا شده و تحت تاثیر آداب ورسوم آن قرار گرفته است. ایران و هند از ظرفیت بالایی برخوردارند تا از رهگذر مشترکات فرهنگی در حوزه تمدنی نوروز، بستر همگرایی فرهنگی را در میان کشورهای این حوزه تمدنی تحقق بخشند و زمینه همکاری در حوزه های سیاسی و راهبردی را در سطوح بالاتری فراهم آورند. ایران و برخی کشورهای منطقه به قدری درگیر مسایل امنیتی و دفاعی شده اند که مسایل فرهنگی، تجاری و پیوستگی های میان ملت های خویش را ازیاد برده و روابط میان ملت ها دراین میان مهجور مانده است. هند ازیک سو، به عنوان یکی از کشورهای حوزه تمدنی نوروز و ازسوی دیگر، در نقش یکی از قدرت های نوظهور جهانی که همواره درصدد تعقیب و اجرای سیاست ها و طرح های فرهنگی و تجاری خود در منطقه بوده است، جایگاه ویژه ای در همگرایی منطقه ای دارد؛ ازاین رو، با توجه به روابط دوستانه و مستحکمی که با برخی از کشورهای حوزه تمدنی نوروز مانند افغانستان و همچنین کشورهای آسیای مرکزی دارد و نظر به استلزامات راهبردی اش در تحقق منافع ملی در قالب پروژه موسم و جاده کتان و همچنین، جایگاه ایران در بستر جاده ابریشم، به عنوان دروازه ورود هند به کشورهای آسیای مرکزی، زمینه همگرایی منطقه ای برای هر دو کشور در نقش دو بازیگر مهم در حوزه تمدنی نوروز فراهم است.

  • احمد کاظمی صفحه 45

    ابعاد و عمق ظرفیت تمدنی نوروز درحدی است که به تنهایی برای رد این مفروضه در روابط بین الملل که پایه های همگرایی ها فقط پیوندهای سیاسی و اقتصادی هستند کافی است. ایران در نقش یکی از منادیان صلح در طول تاریخ، رویکرد انحصارطلبانه به عنصر فرهنگی نوروز نداشته، بلکه تلاش دارد از این ظرفیت فرهنگی به عنوان بستری برای همکاری، همگرایی و ایتلاف فرهنگی منطقه ای استفاده کند. به دلایل مختلف ازجمله بی توجهی کشورها به استفاده از ظرفیت های همگرایی فرهنگی، امروزه گستره جغرافیایی نوروز با چالش های متعددی در عرصه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی مواجه شده است. در این متن اهمیت استفاده از ظرفیت نوروز برای ایجاد همگرایی در منطقه به منظور تقویت مقابله مشترک با تروریسم و افراطی گرایی مضاعف می شود. ظرفیت نوروز در قدرت آن برای نزدیک کردن دیدگاه ملت های منطقه و استفاده از قدرت افکار عمومی برای حل اختلافات و ایجاد همگرایی است؛ زیرا این پدیده فرهنگی از آسیب های فرقه ای، قومی یا سیاسی خوانده شدن توسط مخالفان به دور است. از این منظر، نوروز مدل و بستری برای ساخت ایتلاف های پایدار منطقه ای است که ضعف مدل های اقتصادی و سیاسی مرسوم را ندارد. در فرایند همگرایی چندجانبه و منطقه ای در گستره جغرافیایی نوروز نباید از ظرفیت نوروز در ایجاد و تقویت همکاری های دوجانبه غفلت ورزید. در میان کشورهای واقع در گستره تمدنی و جغرافیایی نوروز، ایران و جمهوری آذربایجان بیشترین اشتراکات مذهبی، تاریخی، نژادی و فرهنگی را دارند. کشورها و نیروهای مخالف همگرایی ایران و جمهوری آذربایجان که طیف وسیعی از جریان های غربی، صهیونیستی، بهایی، وهابی و گولنی را شامل می شوند، از نقش قدرتمند میراث ناملموس نوروز در تقویت همگرایی تهران و باکو غافل نیستند؛ ازاین رو، بر همان میزان که بر طبل ایران هراسی می کوبند، برای تحریف سنت ها و آیین های نوروزی در جمهوری آذربایجان نیز تلاش می کنند. برگزاری نمایشگاه های مشترک نوروزی، تولید برنامه های مستند مشترک، تبادل برنامه های تلویزیونی و رادیویی با موضوع نوروز، انجام مطالعات دانشگاهی مشترک، توسعه موسیقی های سنتی ازجمله موسیقی عاشیقی با محوریت موضوع نوروز، و تولید فیلم و سریال مشترک از جمله راهکارهای بهره برداری از ظرفیت نوروز برای همگرایی ایران و جمهوری آذربایجان محسوب می‎گردد.

  • نسرین محمدی صفحه 54

    ظرفیت درخور تحسین هم جوشی و دگرپذیری نوروز موجب شده است که در طول سالیان بسیار، دامنه نفوذ و تاثیر خود را از کشورهای همجوار به سرزمین های فرهنگ دوست در اقصی نقاط گسترش دهد. ازآنجایی که عامل فرهنگ در روابط بین الملل و مناسبات مربوط به آن نقش تعیین کننده ای دارد، با توجه به ماهیت صلح طلبانه آن، به عنوان ابزاری درجهت درک و همکاری متقابل یکدیگر، توسعه و تسهیل معاملات تجاری و اقتصادی و حل بحران های منطقه ای راهبردی خلاقانه به نظر می رسد و تاکید بر تشکیل و تقویت حوزه تمدنی نوروز یکی از برنامه های این استراتژی فرهنگی به شمار می آید. ازآنجایی که فلسفه وجودی حوزه بزرگ تمدنی نوروز برپایه صلح و تعامل بین اقوام مختلف شکل گرفته است و نوروز به خودی خود می تواند با تکیه بر نمادها و آیین های مشترک در بین کشورهای این حوزه، عامل اصلی همگرایی باشد و برهمین اساس، از پتانسیلی قدرتمند در جذب توانمندی های فرهنگی سایر کشورهای عضو برخوردار گردد، در این میان ایران به عنوان پرچم دار اصلی حوزه فرهنگی و تمدنی نوروز کمتر توانسته است از طریق به کارگیری دیپلماسی سیاسی موثر و سازکارهای خلاقانه، مدیریت واقعی این حوزه را به نام خود ثبت کند. با بررسی و شناسایی دقیق ویژگی های حوزه جغرافیایی، فرهنگی و تمدنی نوروز و اشتراکات موجود میان کشورهای منطقه می توان به سطح قابل ملاحظه ای از همکاری های متقابل در زمینه تبادل دانش و اندیشه، امور فرهنگی و هنری، توسعه گردشگری و سرمایه گذاری های کلان و سودآور اقتصادی آشتی محور دست یافت و فضای متلاطم جهانی شدن را با به کارگیری دیپلماسی فرهنگی مناسب درجهت وحدت سیاسی و همگرایی بیشتر فرهنگی کشورهای عضو و کاهش آسیب ها و تهدیدهای موجود کنترل نمود.

  • عطا مقدمفر صفحه 68

    از هزاران سال تاکنون، در درون و بیرون مرزهای ایران رابطه ای وثیق میان طبقات مختلف جامعه با نوروز که مقدمه لحظه تحویل سال است پدید آمده که فقط از یک منظر تقریبا هیچ مناسبت تقویمی و اجتماعی ای به اندازه آن، به تحرک گسترده اجتماعی، آمادگی و آماده سازی پیشینی و تدارک بینی «جسمانی و روحانی» و «مادی و معنوی» در اصلی ترین مرکز انباشت فرهنگی منطقه تمدنی ایران خانواده نمی انجامد. جشن نوروز یکی از زمینه ها و بسترهای معنوی و تاریخی است که می تواند با درون مایه های شگرف فرهنگی و تاریخی خود روابط ملت ها و دولت های حوزه فرهنگ و تمدن نوروز را انسانی تر و منطقی تر بسازد. نوروز به مثابه یک نقطه کانونی به انواع مختلف، حس باهم بودگی و من ما را تشدید، و روحیه ملت ها را تجدید قوا می کند؛ هم ازاین رو، باید آن را در محدوده پهناور تمدن فراایرانی درنظر بگیریم. در گام نخست، نوع نگاه ایران و ایرانی به نوروز نباید آغشته به ناسیونالیسم افراطی باشد و نباید تصور کنیم نوروز فقط برای ماست و دیگران آن را از ما وام گرفته اند. اگر نوروز را میراثی مشترک میان چندین فرهنگ بدانیم می تواند به تبادلات و تعاملات بینافرهنگی اثر بگذارد و همین موضوع حتی در حوزه هایی چون اقتصاد نیز موثر خواهد بود؛ زیرا با داشتن چنین نگاهی می توانیم شاهد رونق چرخه توریسم در نوروز بین این کشورها باشیم. برخی راهکارها برای قرار گرفتن نوروز به مثابه مرکز ثقل هویت منطقه ای عبارتند از: تکیه بر نوروز به عنوان ابزاری برای پراکندن اخلاق؛ تلاش برای گسترش ثبت مشترک میراث و حافظه جهانی میان کشورهای حوزه تمدنی نوروز؛ مشارکت در برنامه های حفاظت و نگهداری از آثار باستانی و ابنیه تاریخی؛ مشارکت در نمایش های موزه ای و برگزاری هفته های فرهنگی در نوروز؛ نوروز و تقویت مفهوم انسان «ایران مدار» در منطقه.

  • فرشید طهماسبی صفحه 76

    جدای از سلیقه های متفاوت موجود بر سر تعریف اصطلاح دیپلماسی ورزشی، رویکرد عملیاتی کشورهای مختلف به مقوله مذکور، قابل تامل است. مفهوم دیپلماسی ورزشی نقش ورزش در کمک به اتحادیه اروپا برای دستیابی به اهداف مختلف بین المللی را به رسمیت می شناسد و اذعان می دارد که ورزش می تواند منجربه بهبود سیاست داخلی و خارجی و روابط بین الملل اروپا، دسترسی به ذی نفعان سایر کشورها و نیز بهبود تصویر ذهنی و تاثیر اتحادیه اروپا و کشورهای عضو در سراسر جهان گردد. رویکرد دیپلماسی ورزشی استرالیا در راستای اطلاع رسانی، مشارکت و تاثیر بر گروه های جمعیتی اصلی جامعه، به ویژه جوانان، رهبران درحال ظهور و نیز زنان و دختران متمرکز است. دیپلماسی رسمی ورزش فرانسه به طور خاص و به منظور تامین منافع اقتصادی در سال 2014 شکل گرفت. دولت این کشور دیپلماسی ورزشی را عامل اصلی رشد اقتصادی می داند و در مسیر تحقق این امر، هییت نمایندگی رویدادهای مهم ورزشی و نیز اداره ورزش حرفه ای و اقتصاد ورزشی را تاسیس کرده است. دولت ژاپن در سپتامبر 2013، با هدف مشارکت ده میلیون نفر از صد کشور تا سال 2020 از برنامه خود با عنوان «ورزش برای فردا» به شرح سه محور استفاده از قدرت ورزش برای تحکیم صلح منطقه ای؛ توسعه ورزش ژاپن در سطح جهان؛و پایه ریزی تقویت دیپلماسی ورزشی رونمایی کرد. با توجه به برداشت های جدید از روابط بین الملل، این نوع روابط دیگر نمی تواند فقط به دیپلماسی های دولت و دولت ها محدود گردد. ورزش این ظرفیت را دارد که در نقش ابزاری جدید باعث بهبود سیاست خارجی و روابط بین الملل؛ دسترسی عمیق تر، مثبت تر و موثرتر به مخاطبان خارجی؛ حمایت از سیاست های خارجی؛ و تقویت تصویرسازی ذهنی و اثرگذاری خارجی شود. دراین راستا، نقش دستگاه های دولتی نظیر: نهاد ریاست جمهوری، وزارت امور خارجه، مجلس شورای اسلامی، صداوسیما و سازمان های مردم نهاد در حمایت از رشد فرهنگ، استفاده حداکثری از ظرفیت های دیپلماسی ورزشی در کنار نهادهای حاکمیتی و غیردولتی مسیول مدیریت ورزش کشور با استفاده از تجارب موفق سایر کشورها، فوق العاده حیاتی به نظر می رسد.

  • ناصر رضایی صفحه 85

    دیپلماسی گردشگری عبارت است از: بهره گیری از گردشگری درجهت رسیدن به اهداف و برنامه های کشور در قالب برنامه ها و فعالیت های گردشگری. با توجه به چهار ویژگی دیپلماسی عمومی یعنی: 1. غیررسمی بودن؛ 2. تنوع در اهداف؛ 3. فراگیرتر بودن مخاطبان؛ و 4. تنوع ابزار و امکانات درمی یابیم که در گردشگری، همه اینها در بالاترین شکل و به بهترین نحو قابل مشاهده و پیگیری هستند. گردشگری به دلیل ماهیت ویژه اش، بیش ازپیش در روابط ملت ها و دولت ها جای خود را باز کرده است و از آن به عنوان ابزاری برای توسعه روابط به دور از مذاکرات مستقیم بهره گرفته می شود. دیپلماسی گردشگری نیازمند برخی پیش زمینه ها و زیرساختهامثل داشتن برنامه کلان و بلندمدت، تعیین اولویت های اصلی؛ توسعه شبکه حمل ونقل هوایی، ریلی و جاده ای؛ گسترش فرهنگ گردشگری به مناطق مختلف کشور؛ حذف و اصلاح قوانین دست وپاگیر با تاکید بر لزوم تثبیت قوانین؛معرفی کامل و جامع جاذبه های کشور در برنامه بلندمدت؛ و توجه ویژه به آموزش گردشگری و گسترش آن در همه سطوح و... است. در امر دیپلماسی گردشگری موضوعاتی مثل سرمایه گذاری با زمینه سازی برای جذب سرمایه به عنوان اولین قدم در توسعه گردشگری؛ نقش مثبت گردشگری در ایجاد و توسعه صلح؛ نقش بسیار مثبت گردشگری در رشد و توسعه اقتصادی، ایجاد اشتغال و افزایش درآمد و کاهش معضلات ناشی از بیکاری در جامعه؛ایجاد و گسترش همکاری های دوجانبه و چندجانبه در زمینه گردشگری در قالب قراردادها، مقاوله نامه ها، تفاهم نامه ها و پروتکل ها در سطح منطقه ای و جهانی قابل توجه است. تغییر نگرش به گردشگری و نداشتن نگاه سنتی به این صنعت؛ایجاد هماهنگی ساختاری بین نهادهای فرهنگی، اقتصادی و امنیتی و همکاری بین سازمان های مختلف دست اندرکار و مرتبط با صنعت گردشگری؛ارتقاء ظرفیت های کمی و کیفی خدمات جهانگردی ؛ارتقاء سطح کیفی و قابل قبول امکانات و تاسیسات گردشگری (هتل ها، هتل آپارتمان ها و غیره)؛تصویب مشوق ها و تسهیلات برای جذب گردشگران خارجی توسط دفاتر داخلی؛پیگیری مصوبات و قطعنامه های سازمان جهانی گردشگری و عملیاتی کردن آنها از جمله مهمترین راهکارهای توسعه صنعت گردشگری محسوب می گردد.